استاد مصطفی اسدالهی، یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین طراحان و مدرسان گرافیک ایران، به تازگی درگذشت. او که به عنوان معلمی اخلاق مدار، فروتن و الهام بخش شناخته می شد، نقش مهمی در تربیت نسل های متعدد طراحان گرافیک ایفا کرد. این استاد بزرگ که متولد ۱۳۲۹ بود، از سال های نوجوانی به دنیای گرافیک وارد شد و طی دهه ها فعالیت، به یکی از پیشگامان آموزش و توسعه هنر گرافیک در ایران تبدیل شد. مسیر حرفه ای او از کار در روزنامه کیهان آغاز شد، جایی که با مشاهده آتلیه های طراحی آگهی ها و تجربه چاپ آثار گرافیکی به اهمیت این هنر پی برد.
استادی تأثیرگذار در عرصه گرافیک ایران
استاد اسدالهی در گفتگویی که در سال ۹۶ با او انجام شد، به جزئیات زندگی حرفه ای خود و چالش های آموزش گرافیک در ایران پرداخت. او از نخستین تجربیاتش در روزنامه کیهان صحبت کرد؛ از آن دوران که طراحی آگهی ها و مشاهده آثار چاپی، جرقه ای در ذهنش ایجاد کرد و او را به سمت دنیای گرافیک کشاند. او می گفت که وقتی نخستین بار کارهای خودش را به شکل چاپ شده در روزنامه دید، این حس که می تواند با طراحی پیامی کاربردی و بصری را به جامعه منتقل کند، او را بسیار مجذوب کرد. او این تجربه را یکی از مهم ترین نقاط عطف زندگی حرفه ای خود دانست.
پس از این تجربه، اسدالهی تصمیم گرفت تحصیلات خود را در رشته هنر ادامه دهد و به هنرستان هنرهای زیبا و سپس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران راه یافت. او به تدریج در طول سال ها به یکی از معلمان برجسته گرافیک تبدیل شد. از سال ۱۳۶۶ به عنوان مدرس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شروع به تدریس کرد و طی بیش از سه دهه تدریس، دانشجویان بسیاری را تربیت کرد که امروز خود از طراحان موفق و برجسته ایران هستند.
در گفتگوی سال ۹۶، اسدالهی انتقادهایی جدی به سیستم آموزشی گرافیک در ایران داشت. او معتقد بود که کیفیت آموزش گرافیک به دلیل افزایش کمّی مراکز آموزشی بدون در نظر گرفتن کیفیت اساتید و تجهیزات، دچار افول شده است. به عقیده او، سیستم آموزشی فعلی با تمرکز بیش از حد بر تعداد دانشجویان و افزایش مراکز آموزشی، از اصول کیفی و علمی فاصله گرفته و نتیجه آن تربیت دانشجویانی است که توانایی های فنی و خلاقیتی لازم را ندارند. او با نگاهی انتقادی به این وضعیت، اشاره کرد که بسیاری از دانشجویان پس از سال ها تحصیل، هنوز نتوانسته اند به حد مطلوبی از مهارت و خلاقیت دست یابند.
معلمی که هنر جستجو و خلاقیت را آموزش داد.
یکی از موضوعات مهمی که استاد اسدالهی همواره بر آن تأکید داشت، ضرورت جستجوگری و خودآموزی در مسیر هنری بود. او معتقد بود که معلمان گرافیک نباید تنها به انتقال تجربیات شخصی خود بسنده کنند، بلکه باید روش هایی را آموزش دهند که دانشجویان را به سوی تحقیق، جستجو و کشف راه حل های خلاقانه سوق دهد. اسدالهی با اشاره به اهمیت این موضوع، بر این باور بود که دانشجویان باید به جای دنبال کردن الگوهای ثابت و محدود، یاد بگیرند که مسائل بصری را از زوایای مختلف ببینند و برای هر کدام راه حل های منحصر به فرد پیدا کنند.
در زمینه طراحی گرافیک ایرانی، اسدالهی به اهمیت حفظ هویت بومی تأکید داشت، اما او معتقد بود که طراحان باید بتوانند هویت بومی را با نیازهای جهانی ترکیب کنند. او این دیدگاه را داشت که یک اثر گرافیکی، در عین حالی که از عناصر فرهنگی ایرانی بهره می برد، باید با اصول و تکنیک های روز دنیا هماهنگ باشد تا بتواند با مخاطبان گسترده تر ارتباط برقرار کند.
استاد اسدالهی همچنین بر ضرورت به روز بودن و پیروی از پیشرفت های تکنولوژیکی و هنری تأکید داشت. او با ذکر مثالی از استاد مرتضی ممیز، به اهمیت تطابق با شرایط روز در کارهای هنری اشاره کرد و باور داشت که طراحان باید همیشه تلاش کنند تا خود را با تغییرات و نیازهای جدید هماهنگ کنند. او همواره سعی می کرد شیوه های کاری خود را با پیشرفت های روز تطبیق دهد و به همین دلیل، آثارش همیشه مورد تحسین مخاطبان قرار می گرفت.
یکی از نکات جالب در صحبت های استاد اسدالهی این بود که او به این موضوع اشاره داشت که معلمی و طراحی لزوماً دو مهارت جداگانه هستند. به عقیده او، یک طراح خوب الزاما معلم خوبی نیست و بالعکس، یک معلم خوب ممکن است لزوماً طراح برجسته ای نباشد. او بر این باور بود که یک معلم موفق باید روش های مؤثری برای انتقال دانش به دانشجویان داشته باشد و صرفاً تجربه های شخصی خود را در اختیار آن ها قرار ندهد.
در پایان، استاد اسدالهی از دستاوردهای شاگردان خود به عنوان یکی از بزرگترین لذت های زندگی اش یاد می کرد. او همیشه از دیدن پیشرفت و موفقیت شاگردانی که روزی در کلاس های او حضور داشتند، خوشحال می شد و این را یکی از بزرگترین افتخارات خود می دانست.